Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فشار خون بالا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la hipertensión
/ˌipɛɾtɛnsjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
فشار خون بالا
1.Desde que fue diagnosticado con hipertensión, James comenzó a comer una dieta más sana.
1. از آنجایی که برای "جیمز" تشخیص فشار خون بالا داده بودند، شروع کرد به خوردن یک رژیم غذایی سالمتر.
کلمات نزدیک
eczema
calambre
hemorragia nasal
resfriado
quemadura de sol
infección
alergia
fiebre de heno
dolor de garganta
envenenamiento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان