[اسم]

el impermeable

/ˌimpɛɾmeˈaβle/
قابل شمارش مذکر
[جمع: impermeables]

1 بارانی

  • 1.Está lloviendo; ponte el impermeable.
    1. دارد باران می‌بارد؛ بارانی‌ات را بپوش.
[صفت]

impermeable

/ˌimpɛɾmeˈaβle/
قابل مقایسه
[حالت مونث: impermeable] [جمع مونث: impermeables] [جمع مذکر: impermeables]

2 ضدآب

  • 1.Necesito una mochila que sea impermeable y ligera.
    1. من یک کوله‌پشتی می‌خواهم که ضدآب و سبک باشد.

3 نفوذناپذیر مقاوم، نشت‌ناپذیر

specialized
  • 1.El suelo está hecho de un material impermeable.
    1. کف (زمین) از یک ماده مقاوم ساخته شده‌است.

4 بی‌تفاوت مقاوم

  • 1.Es impermeable al sufrimiento ajeno.
    1. او در مقابل عذاب دیگران بی‌تفاوت است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان