[فعل]

imprimir

/ˌimpɾimˈiɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: imprimí] [حال: imprimo] [گذشته: imprimí] [گذشته کامل: imprimido,impreso]

1 چاپ کردن پرینت کردن

  • 1.La impresora no me deja imprimir porque le falta tinta.
    1. پرینتر نمی‌گذارد پرینت بگیرم، زیرا جوهرش تمام شده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان