Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . بازرسی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la inspección
/ˌinspekθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: inspecciones]
1
بازرسی
بررسی
1.La inspección sanitaria reveló una gran falta de higiene en el restaurante.
1. بازدید بهداشتی مشخص کرد که در آن رستوران اصلاً بهداشت رعایت نمیشود.
کلمات نزدیک
dar de alta
fontanería
instalación eléctrica
al contado
facilidades
modalidad
difundido
mercado inmobiliario
inquilino
ingreso
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان