Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . آزمایشگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el laboratorio
/lˌaβɔɾatˈɔɾjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: laboratorios]
1
آزمایشگاه
1.La vacuna se produjo en el laboratorio de investigación de la empresa.
1. واکسن در آزمایشگاه تحقیقات شرکت ساخته شد.
کلمات نزدیک
amperio
vatio
voltio
litro
tonelada
embudo
placa de petri
microscopio
imán
pipeta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان