Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مترو
2 . متر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el metro
/mˈetɾo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: metros]
1
مترو
1.Yo siempre ando en metro al trabajo porque es más económico.
1. من همیشه برای رفتن به سرکار سوار مترو میشوم، زیرا اقتصادیتر است.
2
متر
1.La playa está a cien metros de mi casa.
1. ساحل در صد متری خانه من است.
کلمات نزدیک
tranvía
autobús
tren
luz de freno
luz trasera
parada de autobús
estación de tren
horario
tarifa
microbús
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان