[اسم]

el monitor

/mˌonitˈɔɾ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: monitores]

1 صفحه نمایش

  • 1.La computadora de Becky vino con un monitor de 22 pulgadas.
    1. کامپیوتر "بکی" یک صفحه نمایش بیست ‌و دو اینچی دارد.

2 مربی

  • 1.Samuel aprendió a esquiar con un monitor de esquí.
    1. "ساموئل" با یک مربی اسکی یاد گرفت که اسکی کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان