[فعل]

monologar

/mˌonoloɣˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: monologué] [حال: monologo] [گذشته: monologué] [گذشته کامل: monologado]

1 تک‌گویی کردن مونولوگ گفتن

  • 1.El personaje se queda solo en escena y se pone a monologar.
    1. کاراکتر روی صحنه تنها است و شروع به مونولوگ گفتن می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان