[قید]

nada

/nˈaða/
غیرقابل مقایسه

1 اصلاً

  • 1.Personalmente, no lo aguanto nada; su voz molesta.
    1. من شخصاً اصلاً نمی‌توانم او را تحمل کنم؛ صدایش اعصاب‌خوردکن است.
[ضمیر]

nada

/nˈaða/

2 هیچ‌چیز هیچ

  • 1.No hay nada en la nevera.
    1. هیچ‌چیز در یخچال نیست.
  • 2.No sabemos nada de él.
    2. ما هیچ‌چیز درمورد او نمی‌دانیم.

3 هیچ‌کدام

  • 1.Nada de esto me sorprende.
    1. هیچ‌کدام از این‌ها من را متعجب نمی‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان