Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گردو
2 . آجیل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la nuez
/nwˈeθ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: nueces]
1
گردو
1.Le puso nueces a los cereales.
1. او کمی گردو به غلات صبحانهاش اضافه کرد.
2
آجیل
1.No me gustan los brownies con nueces.
1. من آن براونیهایی که آجیل دارند را دوست ندارم.
کلمات نزدیک
avellana
maní
anacardo
pistacho
mango
almendra
coco
dátil
higo
pasa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان