[اسم]

la nuez

/nwˈeθ/
قابل شمارش مونث
[جمع: nueces]

1 گردو

  • 1.Le puso nueces a los cereales.
    1. او کمی گردو به غلات صبحانه‌اش اضافه کرد.

2 آجیل

  • 1.No me gustan los brownies con nueces.
    1. من آن براونی‌هایی که آجیل دارند را دوست ندارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان