[اسم]

la obediencia

/ˌoβeðjˈɛnθja/
غیرقابل شمارش مونث

1 اطاعت فرمان‌برداری، حرف‌گوش‌کردن

  • 1.La obediencia de los jóvenes estudiantes sorprendió a la nueva profesora.
    1. حرف‌گوش‌کردن دانش‌آموزان جوان معلم را شگفت‌زده کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان