Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . اداره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la oficina
/ˌofiθˈina/
قابل شمارش
مونث
[جمع: oficinas]
1
اداره
دفتر کار، شرکت
1.Quiere reemplazar los estantes y el escritorio de su oficina.
1. او میخواهد قفسهها و میز دفتر کارش را عوض کند.
کلمات نزدیک
cesárea
aborto espontáneo
parto
embrión
feto
sala de reuniones
tarjeta de negocios
empleado
empleador
compañero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان