Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ناپدری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el padrastro
/paðɾˈastɾo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: padrastros]
1
ناپدری
1.Al morir la madre, el padrastro se quedó con la custodia de la niña.
1. پس از اینکه مادرش مرد، حضانت بچه به ناپدری سپرده شد.
کلمات نزدیک
hermanos
suegros
padres
suegra
suegro
madrastra
hijastra
hijastro
papá
mamá
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان