[اسم]

el pan

/pˈan/
غیرقابل شمارش مذکر

1 نان

  • 1.Aprendí a hacer pan en la escuela de cocina
    1. در مدرسه آشپزی یاد گرفتم که نان بپزم.

2 ورقه نازک (فلزی)

  • 1.El altar de la iglesia está cubierto de pan de oro.
    1. محراب کلیسا از ورقه‌های نازک طلا پوشیده شده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان