Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شرکت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
participar
/pˌaɾtiθipˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: participé]
[حال: participo]
[گذشته: participé]
[گذشته کامل: participado]
صرف فعل
1
شرکت کردن
1.Mi hermano decidió participar en un triatlón.
1. برادرم تصمیم گرفت که در یک مسابقه سهگانه شرکت کند.
کلمات نزدیک
necesario
más o menos
inútil
innecesario
explicar
poner atención
pronunciación
pronunciar
significado
acogedor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان