Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جوان بدرفتار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el patán
/patˈan/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: patanes]
1
جوان بدرفتار
جوان بیادب
informal
1.La fiesta estaba llena de patanes borrachos y decidí irme.
1. مهمانی پر از جوانهای بیادب مست بود و من تصمیم گرفتم که آنجا را ترک کنم.
کلمات نزدیک
ilusionado
constante
temperamento
apoyo
curiosidad
jabato
caballero
emoción
consecuencia
ira
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان