Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گم کردن
2 . از دست دادن
3 . باختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
perder
/pɛɾðˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: perdí]
[حال: pierdo]
[گذشته: perdí]
[گذشته کامل: perdido]
صرف فعل
1
گم کردن
1.¿Cuántas veces has perdido tu celular?
1. چند بار تلفن همراهت را گم کردهای؟
2
از دست دادن
1.Perdiste la oportunidad de conseguir una entrada gratis.
1. من فرصت داشتن یک بلیت رایگان را از دست دادم.
3
باختن
بازنده شدن، شکست خوردن
1.Si perdemos otro partido, no nos clasificaremos para la final.
1. اگر در یک مسابقه دیگر شکست بخوریم، به فینال راه پیدا نمیکنیم.
کلمات نزدیک
rotulador
ordenador
fotocopia
computadora
pintor
amable
tolerante
antipático
intentar
llevar gafas
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان