[اسم]

la periferia

/pˌɛɾifˈɛɾja/
قابل شمارش مونث
[جمع: periferias]

1 حومه

  • 1.Ahora que vivo en la periferia de la ciudad, tengo que desplazarme una hora para ir a trabajar.
    1. اکنون که در حومه شهر زندگی می‌کنم، برای رفتن به سر کار یک ساعت در راه هستم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان