[اسم]

las pinzas

/pˈinθas/
قابل شمارش جمع مونث

1 موچین

  • 1.¿Dónde están las pinzas? Me quiero hacer las cejas.
    1. موچین کجاست؟ می‌خواهم ابروهایم را درست کنم.

2 گازانبر

  • 1.El carpintero quitó la llave rota de la cerradura con las pinzas.
    1. نجار کلید شکسته را با گازانبر از قفل بیرون کشید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان