Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پیتزا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la pizza
/pˈitsa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pizzas]
1
پیتزا
1.Esta noche es perfecta para pedir pizza y ver una película.
1. امشب برای سفارش پیتزا و دیدن فیلم عالی است.
کلمات نزدیک
bufé
propina
menú
comida de la calle
marisco
espagueti
mostaza
barbacoa
filete
pollo asado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان