[اسم]

la presunción

/pɾˌesunθjˈɔn/
قابل شمارش مونث
[جمع: presunciones]

1 فرض گمان

  • 1.Tengo la presunción de que van a despedir a Lily por impuntual.
    1. گمان می‌کنم که "لی‌لی" را به‌خاطر وقت‌شناس نبودنش اخراج خواهند کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان