Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . بودجه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el presupuesto
/pɾˌesupwˈesto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: presupuestos]
1
بودجه
هزینه
1.Se ha recortado el presupuesto de fotografía.
1. بودجه عکاسی قطع شدهاست.
کلمات نزدیک
chapuza
reforma
reformado
cruzársele los cables
tener enchufe
financiación
construcción
facilidades
al contado
instalación eléctrica
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان