Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . والد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el progenitor
/pɾˌoxenitˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: progenitores]
[مونث: progenitora]
1
والد
پدر یا مادر
1.El progenitor del niño no tiene ciudadanía europea.
1. پدر بچه تابعیت اروپایی ندارد.
کلمات نزدیک
pleno
lazos familiares
gracias a
etnia
emparejamiento
reciente
rito
solicitante
tardar
actitud
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان