[فعل]

quitarse

/kitˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me quité] [حال: me quito] [گذشته: me quité] [گذشته کامل: quitado]

1 درآوردن (لباس)

  • 1.Quítense la ropa mojada antes de entrar a la casa.
    1. قبل از اینکه وارد خانه بشوید، لباس‌های خیستان را در بیاورید.

2 از بین بردن (quitar)

  • 1.No pude quitar la mancha del mantel.
    1. نمی‌توانم لکه روی رومیزی را از بین ببرم.
quitar el dolor
درد را از بین بردن
  • La aspirina me quitó el dolor de inmediato.
    آسپیرین فوراً دردم را از بین برد.

3 گرفتن بردن (quitar)

  • 1.Le quité la carta que le había escrito.
    1. نامه‌ای را که برایش نوشته بودم، از او گرفتم.
quitar tiempo
وقت گرفتن
  • Pintarme las uñas me quita mucho tiempo.
    لاک‌زدن ناخن‌هایم وقت زیادی از من گرفت.

4 استثنا قائل شدن (quitar)

  • 1.Quitando las almendras, me gustan todos los frutos secos.
    1. به استثنای بادام، من تمام مغزها را دوست دارم.

5 کنار رفتن

  • 1.Viene un toro, ¡quítense de enmedio!
    1. یک گاو دارد می‌آید؛ از وسط راه کنار بروید!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان