Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . درآوردن (لباس)
2 . از بین بردن
3 . گرفتن
4 . استثنا قائل شدن
5 . کنار رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
quitarse
/kitˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me quité]
[حال: me quito]
[گذشته: me quité]
[گذشته کامل: quitado]
صرف فعل
1
درآوردن (لباس)
1.Quítense la ropa mojada antes de entrar a la casa.
1. قبل از اینکه وارد خانه بشوید، لباسهای خیستان را در بیاورید.
2
از بین بردن
(quitar)
1.No pude quitar la mancha del mantel.
1. نمیتوانم لکه روی رومیزی را از بین ببرم.
quitar el dolor
درد را از بین بردن
La aspirina me quitó el dolor de inmediato.
آسپیرین فوراً دردم را از بین برد.
3
گرفتن
بردن
(quitar)
1.Le quité la carta que le había escrito.
1. نامهای را که برایش نوشته بودم، از او گرفتم.
quitar tiempo
وقت گرفتن
Pintarme las uñas me quita mucho tiempo.
لاکزدن ناخنهایم وقت زیادی از من گرفت.
4
استثنا قائل شدن
(quitar)
1.Quitando las almendras, me gustan todos los frutos secos.
1. به استثنای بادام، من تمام مغزها را دوست دارم.
5
کنار رفتن
1.Viene un toro, ¡quítense de enmedio!
1. یک گاو دارد میآید؛ از وسط راه کنار بروید!
کلمات نزدیک
jeans
blusa
violeta
tomar un bus
coger un taxi
de día
de noche
qué hora es
esposo
abuelos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان