[فعل]

reclamar

/rˌeklamˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: reclamé] [حال: reclamo] [گذشته: reclamé] [گذشته کامل: reclamado]

1 طلب کردن تقاضا کردن، مطالبه کردن

  • 1.Sara reclamó su herencia cuando murió su padre.
    1. وقتی که پدر سارا مرد، او ارثیه‌اش را مطالبه کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان