Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مهم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
relevante
/rˌeleβˈante/
قابل مقایسه
[حالت مونث: relevante]
[جمع مونث: relevantes]
[جمع مذکر: relevantes]
1
مهم
برجسته
1.El álbum más relevante del grupo fue el primero que sacaron.
1. برجستهترین آلبوم گروه اولین آلبومی بود که بیرون دادند.
کلمات نزدیک
rascar
plenitud
pellizcar
ornamental
nutrición
requerir
residencia
roncar
solicitar
teñirse el pelo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان