Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . نماینده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el representante
/rˌepɾesɛntˈante/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: representantes]
[مونث: representante]
1
نماینده
1.Le conferencia contó con la participación de representantes de varias organizaciones internacionales.
1. نمایندگان چندین سازمان بینالمللی در این کنفرانس شرکت داشتند.
کلمات نزدیک
recientemente
prisa
potable
muda
mortal
ropa de safari
sendero
soportable
tecnología
todavía no
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان