[فعل]

reservar

/rˌesɛɾβˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: reservé] [حال: reservo] [گذشته: reservé] [گذشته کامل: reservado]

1 رزرو کردن

  • 1.Reservamos una mesa en el restaurante japonés.
    1. ما در رستوران ژاپنی یک میز رزرو کردیم.

2 نگه داشتن حفظ کردن، کنار گذاشتن

  • 1.Reservaré un asiento para ti.
    1. برایت یک صندلی نگه داشتم.

3 پیش خود نگه داشتن برای خود نگه داشتن (reservarse)

  • 1.Cuando no estoy bien informada, prefiero reservarme mi opinión.
    1. وقتی که به‌خوبی مطلع نیستم، ترجیح می‌دهم که نظرن را پیش خودم نگه دارم.

4 خود را نگه داشتن (reservarse)

  • 1.- ¿Quieres otro trago? - No, gracias. Me estoy reservando para la fiesta de mañana.
    1. - آیا یک نوشیدنی دیگر می‌خواهی؟ - نه ممنون. دارم خودم را برای جشن فردا نگه می‌دارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان