Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . رزرو کردن
2 . نگه داشتن
3 . پیش خود نگه داشتن
4 . خود را نگه داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
reservar
/rˌesɛɾβˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: reservé]
[حال: reservo]
[گذشته: reservé]
[گذشته کامل: reservado]
صرف فعل
1
رزرو کردن
1.Reservamos una mesa en el restaurante japonés.
1. ما در رستوران ژاپنی یک میز رزرو کردیم.
2
نگه داشتن
حفظ کردن، کنار گذاشتن
1.Reservaré un asiento para ti.
1. برایت یک صندلی نگه داشتم.
3
پیش خود نگه داشتن
برای خود نگه داشتن
(reservarse)
1.Cuando no estoy bien informada, prefiero reservarme mi opinión.
1. وقتی که بهخوبی مطلع نیستم، ترجیح میدهم که نظرن را پیش خودم نگه دارم.
4
خود را نگه داشتن
(reservarse)
1.- ¿Quieres otro trago? - No, gracias. Me estoy reservando para la fiesta de mañana.
1. - آیا یک نوشیدنی دیگر میخواهی؟ - نه ممنون. دارم خودم را برای جشن فردا نگه میدارم.
کلمات نزدیک
menú del día
café solo
café con leche
agua mineral
dividido por
sándwich mixto
tarta de chocolate
tarta de manzana
zumo
compañero de clase
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان