Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پسماند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
los residuos
/resˈiðwos/
قابل شمارش
جمع
1
پسماند
1.La empresa fue demandada por arrojar residuos tóxicos en el río.
1. از کارخانه بهخاطر ریختن پسماندهای سمی در رودخانه شکایت شده بود.
کلمات نزدیک
vidrio
reutilizar
reciclar
reciclado
radiaciones ultravioletas
arar
árbol frutal
brotar
centro de flores
césped
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان