[اسم]

el revisor

/rˌeβisˈɔɾ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: revisores] [مونث: revisora]

1 مأمور کنترل بلیت

  • 1.Le enseñé el billete al revisor, pero me dijo que no era válido.
    1. من بلیت را به مأمور کنترل بلیت نشان دادم، اما به من گفت که معتبر نبود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان