[اسم]

el salón

/salˈɔn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: salones]

1 اتاق نشیمن هال

  • 1.Mi abuela solo nos dejaba jugar en el salón cuando afuera estaba lloviendo.
    1. وقتی که بیرون باران می‌بارید، مادربزرگم فقط به ما اجازه می‌داد که در اتاق نشیمن بازی کنیم.

2 سالن تالار

  • 1.La recepción se celebró en el salón del hotel.
    1. مهمانی در تالار هتل برگزار شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان