[فعل]

salvar

/salβˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: salvé] [حال: salvo] [گذشته: salvé] [گذشته کامل: salvado,salvo]

1 نجات دادن

  • 1.El bombero logró salvar a varios niños atrapados entre los escombros.
    1. آتش‌نشان موفق شد چندین کودک را که در زیر آوار گرفتار شده بودند، نجات دهد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان