Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . سریال تلویزیونی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
las series de TV
/sˈɛɾjes ðe tˌeˈuβe/
قابل شمارش
جمع مونث
1
سریال تلویزیونی
1.Leo quiere ver tres temporadas de sus series de TV favorita este fin de semana.
1. "لئو" میخواهد تا این آخر هفته سه فصل از سریال تلویزیونی موردعلاقهاش را ببیند.
کلمات نزدیک
canal
noticias
asiento
pantalla
dibujos animados
violín
teclado
piano
trompeta
guitarra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان