Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . حامی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
solidario
/sˌoliðˈaɾjo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: solidaria]
[جمع مونث: solidarias]
[جمع مذکر: solidarios]
1
حامی
مشوق، پشتیبان
1.Mi pareja ha sido muy solidaria conmigo en estos tiempos difíciles.
1. در این دوران سخت شریک زندگیم همیشه پشتیبان من بودهاست.
کلمات نزدیک
educado
mal educado
callado
hablar mal
cotilla
cordial
superioridad
complejo de superioridad
ambicioso
cobarde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان