Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . بالا رفتن (دما و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
subir
/suβˈiɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: subí]
[حال: subo]
[گذشته: subí]
[گذشته کامل: subido]
صرف فعل
1
بالا رفتن (دما و...)
افزایش یافتن
1.El precio del barril de petróleo subió cinco céntimos el mes pasado.
1. ماه گذشته قیمت هر بشکه نفت، پنج سنت افزایش یافت.
2.Todavía llueve, pero han subido las temperaturas.
2. هنوز باران میبارد، اما دما بالا رفتهاست.
کلمات نزدیک
templado
variable
distinto
atardecer
gente
helar
mal tiempo
cubierto
buen tiempo
gallina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان