[اسم]

la suma

/sˈuma/
غیرقابل شمارش مونث

1 جمع (ریاضی)

  • 1.La maestra está enseñando la suma a sus alumnos.
    1. معلم دارد به دانش‌آموزانش جمع یاد می‌دهد.

2 مبلغ

  • 1.Me ofrecieron una suma de dinero considerable, pero me gusta trabajar en la empresa donde estoy ahora.
    1. آنها مبلغ قابل‌توجهی به من پیشنهاد دادند، اما من کارکردن در شرکتی که الان هستم را دوست دارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان