[فعل]

suspender

/sˌuspɛndˈɛɾ/
فعل گذرا
[گذشته: suspendí] [حال: suspendo] [گذشته: suspendí] [گذشته کامل: suspendido,suspenso]

1 رد شدن (در امتحان) افتادن

  • 1.Tengo que empollar porque si no, voy a suspender el examen.
    1. باید بسیار درس بخوانم، زیرا در غیر این صورت در امتحان رد خواهم شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان