[اسم]

el tío

/tˈio/
قابل شمارش مذکر
[جمع: tíos]

1 عمو دایی

  • 1.Mi tío Pablo es el hermano mayor de mi madre.
    1. دایی من، "پابلو" برادر بزرگ‌تر مادر من است.

2 یارو (اسپانیا) مرد، نفر

informal
  • 1.Oye, Paco, hay un tío en la puerta que dice ser tu hermano.
    1. ببین "پاکو"، یک نفر دم در است که می‌گوید برادر تو است.

3 داداش رفیق

informal
  • 1.¡Oye, tío! No le hables así a mi esposa.
    1. ببین داداش! اینجوری با زن من حرف نزن.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان