Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . همه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[ضمیر]
todos
/tˈoðos/
1
همه
1.Laila preguntó a sus amigas y todas estaban de acuerdo en participar en la carrera.
1. "لایلا" از دوستانش سؤال کرد و همه با اینکه در مسابقه شرکت کنند، موافقت کردند.
2.Todos me miraron cuando entré.
2. وقتی من وارد شدم، همه به من نگاه کردند.
کلمات نزدیک
todo el mundo
cualquier cosa
cualquiera
alguien
algo
lo único que
lo mismo
de quién
lo que
el cual
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان