[فعل]

écœurer

/ekœʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: écœuré] [حالت وصفی: écœurant] [فعل کمکی: avoir ]

1 حال (کسی را) بهم زدن

  • 1.Manger trop de chocolat m'écœure.
    1. زیادی شکلات خوردن حال من را بهم می‌زند.
  • 2.Sauce grasse qui écœure.
    2. سس چرب که حال (آدم را) بهم می‌زند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان