[فعل]

éclipser

/eklipsˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: éclipsé] [حالت وصفی: éclipsant] [فعل کمکی: avoir ]

1 جلوی (ماه یا خورشید را) گرفتن

  • 1.La Lune éclipse parfois le Soleil.
    1. گاهی ماه جلوی خورشید را می‌گیرد.

2 جیم زدن از زیر (چیزی) دررفتن (s'éclipser)

  • 1.Je me suis éclipsé avant la fin de la cérémonie.
    1. قبل از انتهای مراسم جیم زدم.

3 کنار زدن (کسی) بهتر بودن، درخشیدن

  • 1.Éclipser ses rivaux
    1. رقبای خود را کنار زدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان