[فعل]

économiser

/ekɔnɔmize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: économisé] [حالت وصفی: économisant] [فعل کمکی: avoir ]

1 صرفه‌جویی کردن پس‌انداز کردن

  • 1.Il économise pour acheter une maison.
    1. او پس‌انداز می کند تا خانه ای بخرد.
  • 2.Nous devrions éteindre la caméra pour économiser la batterie.
    2. باید دوربین را خاموش می کردیم تا در باتری صرفه‌جویی کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان