[اسم]

l'éloignement

/elwaɲmɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 دوری فاصله

  • 1.L'éloignement de cette région a freiné son développement.
    1. دوری از این منطقه پیشرفتش را متوقف کرد.
  • 2.L'éloignement leur a été profitable.
    2. فاصله برای آنها سودمند بوده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان