[فعل]

émerveiller

/emɛʀveje/
فعل گذرا
[گذشته کامل: émerveillé] [حالت وصفی: émerveillant] [فعل کمکی: avoir ]

1 به شگفت آوردن حیرت‌زده کردن، به تحسین واداشتن

  • 1.Ce spectacle m'a émerveillé.
    1. این نمایش مرا حیرت‌زده کرد.

2 شگفت‌زده شدن حیرت‌زده شدن (s'émerveiller)

  • 1.Il s'émerveille des choses les plus simples.
    1. او از ساده‌ترین چیزها شگفت‌زده می‌شود.
  • 2.Ils s'émerveillent de découvrir ce pays.
    2. آنها از کاوش کردن این کشور حیرت‌زده می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان