[فعل]

épargner

/epaʀɲe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: épargné] [حالت وصفی: épargnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 پس‌انداز کردن

  • 1.Épargner une somme d'argent.
    1. پس‌انداز کردن مبلغی پول.
  • 2.Marie a du mal à épargner.
    2. "ماری" در پس‌انداز کردن مشکل دارد.

2 صرفه‌جویی کردن

  • 1.Épargner le sucre
    1. در (مصرف) شکر صرفه جویی کردن

3 فروگذار کردن کوتاهی کردن

  • 1.Je n'épargnerai rien pour vous donner satisfaction.
    1. برای راضی کردن شما از چیزی کوتاهی نمی‌کنم.

4 از خون (کسی) گذشتن زنده گذاشتن

  • 1.Épargner des captifs
    1. از خون اسیران گذشتن
  • 2.Épargner son adversaire
    2. از خون دشمن خود گذشتن

5 مراعات (کسی را) کردن رعایت حال (کسی را) کردن

  • 1.Épargner une vieille
    1. رعایت حال پیرزنی را کردن

6 خود را خلاص کردن خود را راحت کردن (s'épargner)

  • 1.Épargnez-vous cette peine.
    1. خودتان را از این درد خلاص کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان