[فعل]

étudier

/etydje/
فعل بی قاعده فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: étudié] [حالت وصفی: étudiant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تحصیل کردن (درس) خواندن

مترادف و متضاد apprendre
  • 1.À l'époque, nous étudiions dans une université californienne.
    1. آن موقع‌ها، در دانشگاه کالیفرنیا درس می‌خواندیم.
étudier l'histoire/la littérature...
تاریخ/ادبیات... خواندن
  • 1. Elle étudie l'histoire à l'Université de Sorbonne.
    1. او در "دانشگاه سوربون" تاریخ می‌خواند.
  • 2. J'ai étudié la biologie à l'université.
    2. من در دانشگاه زیست‌شناسی خوانده‌ام.

2 مطالعه کردن بررسی کردن

مترادف و متضاد analyser apprécier estimer
étudier un projet/une recherche/un plan...
بررسی کردن یک پروژه/یک تحقیق/یک طرح...
  • 1. Il faut étudier la situation avant d'agir.
    1. باید قبل از هر عملی موقعیت را بررسی کنیم.
  • 2. Nos professeurs étudient une recherche.
    2. اساتیدمان یک تحقیق را بررسی می‌کنند.

3 خود را مورد بررسی قرار دادن روی خود مطالعه کردن (s'étudier)

مترادف و متضاد s'observer
  • 1.Ils se sont étudiés en se filmant.
    1. با فیلم گرفتن از خودشان، روی خودشان مطالعه کردند.

4 یکدیگر را مطالعه کردن روی همدیگر مطالعه کردن، همدیگر را بررسی کردن (s'étudier)

مترادف و متضاد s'observer
  • 1.Les adversaires s'étudient avant le débat.
    1. رقبا پیش از مبارزه همدیگر را بررسی می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان