[عبارت]

être tout feu tout flamme

/ɛtʁə tu fø tu flam/

1 خیلی مشتاق بودن شور و حال داشتن

  • 1.Il était vraiment tout feu tout flamme.
    1. او واقعا خیلی شور و حال داشت.
  • 2.J'étais une nouvelle recrue tout feu tout flamme.
    2. من یک سرباز جدید بسیار مشتاق بودم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "سراپا آتش و شعله بودن" است که در حقیقت کنایه از "خیلی مشتاق بودن" یا "شور و حال داشتن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان