Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . خودداری کردن
2 . صرفنظر کردن
3 . در رایگیری شرکت نکردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
s'abstenir
/apstəniʀ/
فعل بازتابی
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
خودداری کردن
امتناع کردن
2
صرفنظر کردن
چشم پوشیدن
3
در رایگیری شرکت نکردن
رای ندادن
1.De nombreux électeurs se sont abstenus.
1. تعداد زیادی از رایدهندگان در رایگیری شرکت نکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
absorption
absorber
absorbant
absolutisme
absolution
abstention
abstinence
abstraction
abstrait
absurde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان