[اسم]

l'abus

/aby/
قابل شمارش مذکر
[جمع: abus]

1 زیاده‌روی افراط

  • 1.L'abus de sucreries.
    1. زیاده‌روی در (مصرف) شیرینی‌جات.
  • 2.On peut boire, du moment que c'est sans abus.
    2. می‌توان نوشید تا هنگامی که بدون افراط است.

2 استفاده نادرست سو استفاده، کاربرد غلط

  • 1.Abus de biens sociaux.
    1. استفاده نادرست از اموال اجتماعی.
  • 2.L'abus de pouvoir est puni par la loi.
    2. سو استفاده از قدرت توسط قانون مجازات می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان