Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . سازگار شدن
2 . هماهنگ کردن
3 . اقتباس کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
s'adapter
/adapte/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: adapté]
[حالت وصفی: adaptant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
سازگار شدن
(خود را) وفق دادن
s'adapter à quelque chose
خود را با چیزی وفق دادن
1. Je veux m'adapter à vous .
1. می خواهم خودم را با شما وفق دهم.
2. Les employés doivent s'adapter aux changements.
2. کارمندان باید خود را به تغییرات وفق دهند. [کارمندان باید با تغییرات سازگار شوند].
2
هماهنگ کردن
متناسب کردن
(adapter)
adapter quelque chose à quelque chose
چیزی را با چیزی هماهنگ کردن
1. Il adapte l'œuvre de Maupassant à la télévision.
1. او اثر "موپسان" را برای تلویزیون متناسب کرد.
2. J'ai dû adapter ma routine quotidienne à mon nouvel emploi.
2. باید روال هرروزهام را با شغل جدیدم هماهنگ بکنم.
3
اقتباس کردن
(adapter)
Adapter à une œuvre littéraire/au cinéma...
اقتباس کردن از یک اثر ادبی/از سینما...
Plusieurs romans de Balzac ont été adaptés au cinéma.
از چندین رمان بالزاک در سینما اقتباس گرفته شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
adaptation
adaptateur
adaptable
adage
acéré
adapté
addition
additionner
adduction
adepte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان